انجمن علمی دانشجویی فلسفه و حکمت اسلامی
واکاوی فلسفی شخصیت سردار سلیمانی با تاکید بر مفهوم فرونسیس
يگانه كريمخاني
نوع درخواست:

رویدادهای فرهنگی و اجتماعی (بزرگداشت مفاخر فرهنگی، اجتماعی و هنری)

سطح برگزاری:

کشوری

سخنران:

دکتر عبدالله صلواتی

تاریخ برگزاری:

شنبه, 13 دی 1399

مکان برگزاری:

Skyroom

مجموعه‌های همکار:

۰

مدت زمان برنامه(دقیقه):

120

تعداد افراد شرکت کننده:

620

انجمن علمی دانشجویی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه الزهرا (س) به مناسبت سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی، "وبینار واکاوی فلسفی شخصیت سردار سلیمانی با تاکید بر مفهوم فرونسیس" در روز شنبه 13 دی ماه سال 1399 از ساعت 18 الی 20 باحضور 620 نفر از علاقمندان در فضای اسکای روم برگزار نمود. آنچه در ذیل میآید خلاصه ای از مباحث مطرح شده در این برنامه است: دکتر عبدالله صلواتی معاون فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی در آغاز سخنانش درباره سردار سلیمانی گفت: سردار سليماني تجربة اصيل از امر ايماني داشت فارغ از جناح بندي، فارغ از ظواهر، فارغ از رسوم. و پنجره جانش گشوده بود به عالَم قدس و اهل عشق بازي با مرگ. گرايش معنوي و عرفاني در او پررنگ بود ... حدس هاي صائب داشت.... تقوا در او به ميوه حكمت رسيد.... بحسب موقعيت عمل مي كرد در جنگ، مرد ميدان و در بيرون جنگ، اهل مدارا، نرمش، عطوفت و مهرباني. متانتش زبانزد بود چون به مقام ذكر رسيد (الابذكر الله تطمئن القلوب) در جنگ به تعبیر خودش امامت میکرد و میگفت بیا نه برو .کسی که فرمانده میدان است می گوید بیا و کسی که فرمانده ستادی است می گوید برو.. از نظر سلیمانی شرط شهید شدن شهید بودن است. او معتقد است: شهید از حجابهای ظلمانی و نوری جدا شده و به مقام عند ربهم یرزقون رسیده است. به نظر شهید سلیمانی شهدا قطره ای است که به دریا وصل شده است و دریا شدند بنابراین، میشه به مزار آنها هم متوسل شد. شهید صاحب اعجاز است چون به مدار مغناطیسی پیامبر وصل شده است و قدرت دارد. اگر اتصال پدید آمد فرقی میان آنها و خدا نیست. فلسفه شهید فلسفه اتصال است او وصل به مدار مغناطیسی ائمه و خدا شده و دیگر خودش نیست. دکتر صلواتی در ادامه افزود: حاج قاسم هم برای ما یک مسأله نیست و ما قصد مسلط شدن و احاطه بر او را نداریم. او یک راز است و بر ما پدیدار می شود و ما را با خود می برد و هنر ما باید این باشد تا با او همراه شویم و در این همراهی و هم¬افقی به موقعیت وجودی او نزدیک شویم. در فلسفه های رایج انسان را نوع واحد می¬دانند و بازای آن، تعریف واحدی برای همه انسانها ذکر می کنند و عمدتا می گویند حیوان ناطق. برخی می گویند انسان ها انواع مختلفی دارند که دسته ای در یک نوع و طیفی در نوع دیگر قرار دارند. این نظر را فخر رازی در المطالب العالیه مطرح می کند و می پسندد. اما ملاصدرا می گوید هر انسانی، نوع واحدی است و بالاتر از آن، هر انسانی انواع مختلف انسانی را تجربه میکند که من از آن به زیست نوع های انسانی یاد کردم. از این منظر سردار سلیمانی نه یک شخص در میان اشخاص برابر انسانی که یک نوع انسانی متفاوت است نوع ایمانی اهل مجاهدت و الگوی برجسته برای دیگر انواع انسانی. از این جهت فیلسوف رسالت دارد تا واکاوی فلسفی از این نوع متفاوت انسانی کند. فرونسیس در اخلاق مطرح می شود اما در بحث امروز می خواهم این مفهوم را فراتر از یک مفهوم اخلاقی بکار برم. مرادم از فرونسیس، حالت وجودی است که در تمامی ابعاد زندگی ما سایه افکنده و همه تار و پود زندگی ما را دربرمی گیرد. زندگی شخصی و خانوادگی، زندگی معنوی، زندگی سیاسی، زندگی اخلاقی، زندگی نظامی ووو ارسطو در تعریف فرونسیس اظهار می¬دارد: استعداد یا ملکه¬ای که مطابق قاعدة صحیح است و آدمی را قادر می¬سازد که در قلمرو امور خیر و شر به عمل بپردازد. او، فرونسیس را در زمرة فضیلت¬های عقلانی جای می-دهد و می¬گوید دانستن حکمت عملی برای کسی که واجد فرونسیس یا فرزانگی نیست سودی ندارد. متفکرانی همانند خانم زگزبسکی معتقد است فضیلت عقلانی و اخلاقی جدای از هم نیستند و فرونسیس به هر دوی اینها ارتباط دارد و فقط با فضیلت عقلانی مرتبط نیست. فرونسیس بنوعی حلقة وصل فضیلتهاست. فرونسیس حلقة وصل میان نظر و عمل است. فرونسيس هم هدايتگر و هم محاسبه گر است و ما برای زیست اخلاقی نیازمند به فرونسیس هستیم. از یک نگاه دیگر می-توان گفت: فرونسیس: روشن بینی و بصیرتی حاصل از گرایش وجودی به خدا و متحد شدن با دریای وجود است که در پرتو آن: فضایل بهم مرتبط می شود حکمت را با سیاست ممزوج می کند به تعالی دیگری می اندیشد نظر و عمل مرتبط به هم می شود ملتها را بهم پیوند می دهد حاج قاسم با سیره¬اش، فرونسیس را حلقة وصل میان فضیلت ها معرفی می کند، با ظهور حاج قاسم می¬توانیم فرونسیس را حلقة وصل میان ملت¬ها معرفی کرد. این هم یک تفسیر است از این بیان که گفته اند حاج قاسم یک شخص نیست بلکه یک مکتب است و مرکز ثقل این مکتب و قلب تپندة آن، فرونسیس است. در میدان بودن سردار سلیمانی هم این امکان را برای او فراهم کرد که متناسب با موقعیتهای گوناگون فضایل اخلاقی را اعمال کند و حکمت را با سیاست همراه کند.