حوزه فرهنگی
نشست گفتگو محور آزادی و حکومت دینی
عطیه کاظم فرحزادی
نوع درخواست:

رویدادهای فرهنگی و اجتماعی (نشست)

سطح برگزاری:

دانشگاهی

سخنران:

حجت الاسلام دکتر احمد رهدار

سخنران:

دکتر مهدی حسین زاده فرمی

تاریخ برگزاری:

ﺳﻪشنبه, 08 آذر 1401

مکان برگزاری:

سالن دکتر تورانی

مدت زمان برنامه(دقیقه):

135

تعداد افراد شرکت کننده:

200

معاونت فرهنگی و اجتماعی اانشگاه الزهرا (س) نشست گفتگو محور با عنوان آزادی و حکومت دینی را با حضور حجت الاسلام دکتر احمد رهدار و دکتر مهدی حسین زاده فهرمی در 8 آإر 1401 از ساعت 12:10 تا 14:30 در سالن دکتر تورانی برگزار نمود. حجت الاسلام رهدار چنین آغاز کرد: مسئله آزادی مربوط به امروز نیست و هم دغدغه بشر در طول حیاتش بوده است و از قضا مسئله آزادی از آن مسئله هایی است که دیکتاتورها هم نتوانستند بگویند که به دنبال آزادی نیسیتم و نمیخواهیم آزادی دهیم. لذا در تاریخ اجتماعی بشر هم جریان دین و هم جریان مقابل دین درباره آزادی حرف زدند و هم الگو ارائه دادند. نکته دوم اینکه مفهوم آزادی جر مفاهیم تفسیری است و جز مفاهیم عینی نیست؛ اما تفاوتش در اینجا است که ضوابط آن را باید جز ضوابط تفسیری در نظر گرفت. به عنوان مثال وزن موبایل من 150 گرم است و مسئله عینی است و صحت و سقم آن قابل تعیین است اما زمانی میگوییم فلانی آدم خوبی است و شاید یکی بگوید من همسایه اش بودم و خلوتش دیدم و زیاد آدم خوبی نیست . ضابطه ها از جنس ریاضی نیست. اما در اخرین مرحله نیز به تفسیری که انسان از ان ارائه می دهد بسنگی دارد. فرض مسئله جامعه که برای فهم ان رشته جامعه شناسی شکل گرفته است. اما با وجود مقالات و کتابهای زیادی نوشته شده است اما مورادی هنوز اختلاف نظر وجود دارد. کلمه آزادی تفسیری –تبیینی است. این مفاهیم در بمبهای مختلف و زمانهای مختلف فهم و تطبیقهای مختلف صورت گرفته است..آزادی حتی وقتی به توافق میرسیم ازادی در اروپا، افریقا ، ایران ... متفاوت است و این تفاوتها عقلانیت دارد. مثلا آزادی برای یک قوم تطبیق دهیم که درجه آزادی 5 است ایا رفتاری تعیین کرده اید که به 8 برسد و شاید در جامعه ای 14 باشد و ورژنی تهیه شود که 8 شود. در فلسفه سیاسی مفهوم آزادی در دنیای غرب جدید است. فلسفه سیاسی از یونان تا دوره جدید در حوزه فضیلت و عدالت بود پس از رنسانس یکی از چرخشها حوزه مفهوم آزادی بود. مثلا در دنیای مدرن هم مفهوم عدالت جاری است. در دوره اسلام و تشیع ازادی مفهوم عدالت بود و در تسنن امنیت. حضرت علی (ع) انسانهایی امدند و گفتند ما با شما بیعت میکنیم به شرطی که به گذشته ما کاری نداشته باشید... حضرت فرمودند اگر لازم شود که آنهایی که به عنوان بیت المال برداشتید به عنوان کابین زنان تان هم کرده باشید ان را به بیت المال برمیگردانم ولو لازم باشد که شما همسرتان را طلاق دهید. این رویکرد باعث شد در دوران حکومت حضرت علی (ع) سه تا جنگ بود. در برابر جامعه تسنن عدالت مفهوم پایه نیست. امنیت پایه است صاحبان اندیشه مثل ابوالحسن ماوردی این نظر را مطرح میکند که اگر حکومت مستقر حکومت فاسد باشد و عادل نباشد، ایا شورش علیه حکومت فاسد جایز است؟میگوید نه. اگر حکومت تامین امنیت حدود و ثغور نماید اعتراض علیه حاکم مستقر جایز نیست چون امنیت جامعه را بر هم میزند. این تفسیر مشهوری است. این تفاوت است میان تفاوت مفهوم پایه میان تشیع و تسنن است. در نظامات سیاسی مختلف حتی نظام هایی که مفهوم آزادی را قبول دارند ضرورتا اینگونه نیست که این مفهوم پایه باشد؛ در یک جاهایی مفهوم فضیلت پایه بوده، در یک جاهایی مفهوم عدالت پایه است و در یک جا امنیت مفهوم پایه است. دنیای غرب، غرب جدید آزادی را به مفهوم پایه معرفی کرده در تجربه تاریخی ما ایران ، ما در سه دوره تاریخی سه مدل متفاوت از آزادی را تجربه کردیم. در دوره صفویه آزادی در مقیاس حکومت بود اسلام از وقتی که اسلام وارد ایران شد ما سرزمین ایران را نداریم و سرزمین پارس داریم. سرزمین فارس که تبدیل به 4 ایالت شد .تا زمان صفویه که ایران مسیری متفاوت را طی کرد. اولین حکومتی در ایران شکل گرفت که در ذیل حکومت دیگر نبود. آزادی در مقیاس حکومت را تجربه کردیم. در دوره قاجار به نظر من مدلی دیگر تجربه شد و آن مدلی در عالمان دینی بود..در قاجار در عرض حکومت یک ساختار متفاوت دارد که لشکر بسازد، دادگاهی داشته باشد. در دوره جمهوری اسلامی ازادی در مقیاس مردم را داشتیم. آقای دکتر حسین زاده چنین آغاز کرد: آقای دکتر به درستی تاریخ را به ما گفتند و آزادی را تجربه کردیم با مخطبان مختلف. در راند اول گفتگو میخواهم روی مفاهیم تمرکز کنم که این مفاهیم چقدر میتوانند درست باشد یا متناقض یا پاردوکسیکال باشد. آزادی و حکومت دینی. دو مفهوم باید در نسبت گرفته شود و به نوعی عمیاتی شدن این مفهوم. وقتی گفته شود ازادی در برابر آن حکومت دینی قرار نمیگرد . نسبت آزادی و دین مثل نسبت علم و دین ولی صحبت از حکومت دینی یعنی تجربه ای اتفاق افتاده و تجربه حکومتی که منتسب میشود به حکومت دینی. البته میتوانست این مفهوم دقیق تر شود ولی در دو طرف این قصه . آزادی و حکمرانی در دو محور ذکر میکنم...آزادی یک مفهوم مدرن است .عقلانیت هم محصول مدرن است. آزادی محصول دنیای مدرن است. جامعه شناسی است که جامعه ای مدرن بادی اتفاق بیافتد یعنی باید جامعه ای داشته باشیم تا جامعه شناسی داشته باشیم. و پیش از آن باید اجتماع باشد. پس وقتی صحبت از آزادی میکنیم باید آن را در مناسبات مدرن ببینیم. نزدیک ترین نسبتش در امر سیاسی است اگر تفکیک قوا یک محصول مدرن است، آزادی های اجتماعی برای مردم به چه شکل باشد. در مفهوم آزادی به معنای مدرن در سالهای اخیر بایستیم و نه در تاریخ. در نگاه فلسفه سیاسی یک تفکیک از "آزادی از" و "آزادی به" وجود دارد که در دنیای مدرن انسانها باید در یک چیزی ازاد باشند و مثل استبداد و به سمت چیزی بروند؛ مثل ارزشهای دینی. پس در نهایت به این نتیجه میرسم که باید مفهوم ازادی مدرن است. نسبت ازادی و حکومت که لزوما به امپراطوری های قبل برنمیگردد . این مفهوم ملت دولت های جدید میتوانند نسبتش را با آزادی مشخص کنند. در تاریخ ایران ما زمان زیادی نیست که مفهوم دولت و ملت شکل گرفته. میی شود؛ کدهای تاریخی زیادی داد که دولت- ملت را در زمان کودتای رضاشاه آغاز شده. داستان مشروطه خواهی که در دوره قاجار اتفاق افتاده میتواند مفهوم دولت ملت را دید. ما نمی توانیم مفهوم ازادی را شکلی ببینیم در بحث حکومت دینی. ویژگیهایی که حکمرانی خوب، کارامد ویژگیهایی که این حکومتها دارد میتواند نسبت را مشخص کند. شاید بگوییم برای ما نیست و برای دنیای غرب است ؛اما اجماع همه در مورد حکومتهای دینی یا غیردینی یک سری ویژگیهای دارد که حکمرانی خوب میداند. اجماع نظر در مورد حکمرانی خوب اینست که قانون باشد. قانونی که یک قوه مستقل دارد و نظارتهایی که بر آن است . اگر شاخص حاکمیت قانون اتفاق بیافتد میتوانیم حکمرانی اثرگذار بدانیم. بحث شفافیت است در حکمرانی خوب شفافیت یک معیار و شاخص مهمی است از نحوه رسیدن افرادی که در جایگاه قانونگذار، سیاست است باید مسیر شفافی باشد نوع عملکرد و نوع فرایند باید شفاف باشد و حتی اگر تحقیقی صورت گرفته باید شفاف باشد. در کنار این دو شاخص شاخص مهم دیگر بحث پاسخگویی است. در کنار آن مسئولیت پذیری را میتوان به عنوان شاخص بعدی در نظر گرفت. در جامعه قدیمی کسی قرار نبود در یک پاسخگویی باشد در دنیای مدرن برای حکمرانی خوب بحث پاسخگویی مهم است. مسئولیت پذیری که نسبت مهمی دارد با میزان قدرت، میزانی که امکان اعمال کاری دارد باید در آن اندازه مسئولیت پذیر باشند. در کنار این شاخصها در حکمرانی خوب وقتی عدالت به معنای چه مقوله فرهنگی ارزشی اسلامی بگیریم یا مقوله کمونیستی بگیریم همه گان در مورد قانون یکسان باشند. رشوه، اختلاس،..در یک جامعه دیدیم که این برابری وجود ندارد و موارد دیگر اثر گذار است در مورد جرمی که اتفاق افتاده حکمرانی خوب و اثرگذار نیست. بحث اثربخشی و کارامدی مهم است. چیزی که محصول دو سه دهه قبل نیست مال جمهوری، پهاوی نیست. ما سالهاست بحران ناکارمدی داریم. سیستمهای حکومتی ما ورودیهای بودجه ای داریم . در شاخص حکومتمندی و حکمرانی خوب چیزی که دیده نمی شود اثر بخشی و کارامدی گریبان خیلی از کشورها میگیرد و لزوما دینی و غیر دینی ندارد. حکومت دینی داریم که مشکل دارد و جامعه جلوی ان بایستند و میتواند و برای جامعه غیر دینی هم بیافتد. من با توجه به رشته ام چنین اتفاقی که در سالها و روزها است بحران ناکارمدی است ضعف دیده میشود در سیستمهای اقتصادی و مهمترین مرهمی که میتواند ارام کند اینکه ببینند برنامه کارامدی در موقعیتهای تصمیم گیری باشد. متون دینی ما چی میگه در متن اصلی قران و متن دیگری که نهج البلاغه باشد. من ساعتها دوباره نگاه کردم و ما غریبه نسیتیم با فضای دینی. و در نهج البلاغه خودمان است. این عنوانی که در جمهوری اسلامی است قاعدتا ما را به خود دین برمیگرداند و در مفهوم نسبت ازادی انگار غریبه است. اما در بحث دینی ما و در خطبه های حضرت علی میتوانیم ببینیم. ازادی کلمه قبیحه نیست. وقتی مولا به فرزندش میگوید یعنی در بند دیگری نباش خدا تو را ازاد افریده است. این قید لحاظ میشود که اگر همیشه بندگی وجود دارد اما بندگی هم طرازهای خودش نسبت سیاستگذار باشد، دانشجو و استاد باشد فرقی نمیکند. به شکلهای مختلف این ازادی را لحاظ کرده است. در نامه مالک اشتر که نحوه برخورد با مردم. که جلوی تو نتوانند حرف بزنند و لکنت زبان بگیرند. در فضای ارتباط با مردم عادی هست در بحث بیعت کردن با حضرت علی هم هست در نامه اول نهج البلاغه که اختیار گذاشتم در بیعت کردن با من. ولی وضعیت الان را میبینید به نوعی به رسمیت شناختن شاخصهایی که در نظر گرفتند ایا میتوان وارد نهاد سیاستگذاری وارد شود یا خیر. نامه 25 که میزان درامد و مالیاتی که وجود دارد ولی مردم را اجبار نکنید. در شاخص مدرن در فضای مالیاتی در غرب پذیرفته شده است که درامد عجیبی از مالیاتها برای سیستمهای دولتی تعریف میشود و شهروند باید قانون مالیات را بپذیرید و در نگاه حضرت علی نگاه اجبار را خیلی نمی بینید. یکی از راهها بازگشت به متون اصلی قران و نهج البلاغه ما است.مثلا من بارها در ماه محرم، و ماه رمضان کمتر از قران و نهج البلاغه میشنوم. سوال دانشجو از دکتر حسین زاده:در مورد حکومت که صحبت کردند آیا اساسا اسلام با مفهوم دموکراسی که اخیر میگوید مردم سالاری دینی و وقتی که میگوییم که چرا وضعیت اینست می گوید خودتان رای دادید. یک نهادی هم درست کردیم به اسم ولایت فقیه که ان هم بر اساس اصل 110 اختیار نظامی، صدا وسیما ...و نظارت بر سه قوه دخالت نه ، نظارت که داریم دموکراسی را داریم اجرا میکینم . ایا از نظر شما اسلام با دموکراسی تضاد ندارد؟ ما داشتیم اجماعی که انجام شد مثلا سقیفه به نوعی یک دموکراسی است که فلانی حاکم است. ایا از نظر اسلام اینها تضادی ندارد؟ اگر میگویید که مردم سالاری دینی با دموکراسی غرب فرق دارد فرقش چیست و چرا ما آن را نمی بینیم؟ حجت السلام رهدار: ما فرزند زمانه هستیم با قطع نظر از اینکه اسلام با دموکراسی بد باشد نمی توانیم پایه ای که عالم مارا معنا میکند بی تفاوت باشیم مقاله ای با این عنوان منتشر شده که تعامل بین فرهنگها و تمدنها چگونه است وقتی تعامل با اخذ مطلق است من همه چیز یک تمدن را میروم اخذ میکنم. پیشنهاد اقای تقی زاده و اینا یک وقتی الهام ، تقلید، تصرف .. است ولی در هر حای یک قاعده داریم با عالم و روشهایش نسبت نگیریم دموکراسی یکی از انهاست هم در دنیای غرب نقد خورده از جمله نقدهایی که خورده اینه که تحلیلی است از شریعتی اقای شریعتی میگوید دموکراسی حکومت راسها است نه حکومت رایها . راس واحد شمارش گاو است و رای در سر است ما در چیزی که در سر است نمی بینیم یک صندوق یبیرم رای مرجع تقلید با رای یک قاتل یکی است. این یعنی سر مهمه نه چیزی که در سر است. در قران میگوید ادمی که چیزی میداند با کسی که چیزی نمی داند یکی است ؟ ادم مومن با ادم دزد یکی است. الگوی دموکراسی ربطی به دین ندارد و باید در ان تصرف کنیم. تجربه ای که جمهوری اسلامی اورده میگوید مردم سالاری دینی یعنی این که دین نه مردم رها میکند نه مردم را مدل غرب همه چیز در دست مردم باشد. در تراث فقهی ما واقعیت بحث مردم خیلی کمرنگ است در 150 سال اخیر در میراث فقهی در مردم بحث شده است. حاکم چیست ؟ حاکم چگونه باید باشد؟ ققه مردم کمرنگ است محصول سده های اخیر است مفهموم اجماعی که دانشجو گفت به مراتب برای بحث دموکراسی برای بحث دینی ما نزدیک تر است . ما باید نقدهای خودمان در حوزه نظارت سیاسی از طریق ظرفیتهای مفهوم اجماعی که در جهان تصرف صورت گرفته پر کنیم نه از طریق دمورکاسی غرب. اجماع هم انچه مصداقش در سقیفه هست نیست. ما مصداقهایی داریم در روایتهای شیعی ما قبول نکردیم خود لفظ ولایت را ولی در خطبه امام رضا به وضوح داریم که دین به مردم نگاه میکند جایگاه مردم کجاست؟ اگر ما برگردیم به تاریخ خودمان و به مفاهیم دینی خودمان و خودمان فهم انسانی که نمره اش 20 نیست ولی فرایندهای اصلاح را بومی تر و هم دینی تر و به نظر من هم کارامدتر جلو میبریم . دو نکته بگویم اقای دکتر درست فرمودند ازادی مفهومی جدید است و جدید فهم کنیم و جدید در موردش تبیین کنیم و نکته است به محض اینکه ازادی را در ذیل کانتکست مدرن ببرید خود عالم مدرن برای ما فرق دارد. ما ادم مدرنی نیستیم که باید مدرن باشیم ما انسانهای دینداری هستیم که وصل است به مدرنتیه و تجدد. ما هویتی داشتیم که وصف جدیدی میخواست اضافه شود به نام تجدد و مدرن .ما این طور نیستیم که ادمهای مدرنی هستیم که بدمان نمی آید دین داشته باشیم. عالم مدرن یک چیزهایی را به هم میزند. سنت و تجدد یک مدرن دوگانه است که ما را نمیتواند توضیح دهد. با مرگ سنت مرنیته اغاز میشود ما میتوانیم مدرن شویم و سنت به معنای دینی مان. انقلاب اسلامی که پیروز شد روزنامه ای به چاپ رسید با تیتر عالمی سنتی انقلابی مدرن در عصر پست مدرن. انها نمیتوانند ان را فهم کنند. سنت و مدرن با هم جمع نمیشود. اینها مراحل طولی تاریخی است. امام میفرماید هر چه داریم از محرم و صفر داریم. مدرن نمی تواند ما را معنا کند . چیزی که در ذهن خودمان نزد مدل غربی گفتیم سنت در متن ادم جدید ما داره معنا بخشی میکند حضور دارد. راجع به این قضیه که سلطه مفاهیم غربی دارد ما را معنا میکند که کتابی دارم که مثالی بزنم چند سال قبل یک خبری در فضای مجازی امد؛ در 40 مولف اخلاقی یک پژوهشی صورت گرفته 86 کشور غیرمسلمان در 40 مولفه اخلاقی از همه کشورها جلوتر هستند مثلا اولین رتبه 87کشور مسلمان بود. که ما داریم به کجا میریم در اخلاق اسلامی غرب دارد جلو میزند وقتی من خواندم یاد «نیل پست من» امریکایی افتادم یک کتابی دارد به نام تکنوپولی فصلی دارد به نام «هیدن تکنولوژی» تکنولوژی های پنهان که چیزهایی هستند که اسم ان را تکنولوژی نمی گذاریم. ولی چیزی هستند که کاربرد تکنولوژی دارد مثل عدد 0 مثل آمار ، افکار عمومی و ..مثال میزند تصور کنید یک محتوا با دو بیان بگوید بیان اول این باشد انسانها مثل پرندگان بدن استفاده از ابزار تکنولوژی میتوانند بپرند؛ چند درصد مردم این را میپذیرند؟ حالا بیایند این محتوا را این گونه بیان کنند که تحقیقات نشان می دهد انسانها مثل پرندگان بدون هیچگونه از ابزاری میتوانند در اسمان پرواز کنند. الان چند درصد قبول میکنند احتمالا افراد بیشتری قبول میکنند بدون اینکه در ذهنشان این باشد این تحقیقات را چه کسی انجام داده ؟ ! در کدام مرکز تحقیقی ؟ با کدام روش؟ چه جوری مورد سنجش قرار گرفته؟ اقای البرت کامو وقتی جایزه دریافت می کرد سخنرانی دارد که ما در عصر فحشای کلمات زندگی میکنیم؛ علم میگوییم اما جهل اراده میکینم. صلح میگوییم اما جنگ اراده میکینم..امریکا به نام ازادی عراق میاید و ابوغریب میسازد. برای صلح می اید با فانتونها . ما اگر قبول کردیم کانتکست مدرن ازادی برای ما توضیح دهد دیگر نمی توانیم ان فرمایشاتی که اقای دکتر از نهج البلاغه بیان نمودند سراغ انها برویم. این مفاهیم چیزهای دیگر است. مثلا در واژه اخلاق ، علم، در جهان اسلام پیشرفته است یا دنیای غرب. علم اموزه اسلامی است در همه چیز است وقتی من میخواهم تعیین کنم باید عالم را تعریف کنم که من عالم تر هستم یا ایشان. وقتی تعریف میکنند نمیگویند اول العلم معرفه الجبار دیگه نمی گویند سمع العام الخشوع میگویند دانش. اصلا عوض میشود میگویند از علم میگوییم اما معنا فرق میکند. اخلاق به چیز بین مثل است یعنی من حسن خلق دارم امانت دارم خیانت نمیکنم...بین من و دیگری است اگر من خودم برای خودم کاری کنم اخلاق دیگر معنا ندارد وقتی اخلاق اجتماعی را تو ضیح دهد مثال علامه طباطبایی جالب است. میگوید اگر شمار رفتید در دنیای غرب دیدید غربیها بین خودشان دروغ نمیگویند از خودشان دزدی نمیکنند به خودشان خیانت نمیکنند اما این جامعه بین خودش و جامعه شرقی دروغ میگوید از ان غارت میکند...و زیرآب آن را میزند که این جامعه اخلاقی نیست. این جامعه مثل این است که مافیا با هم قرار گذاشتند که به همدیگر خیانت نکنند. سر یک فرمول با هم بدزدند و بعد تقسیم کنند. چون به همدیگر خیانت نمیکنند اسمش اخلاقی نیست؟ اخلاق نسبت با دیگری است. الان وقتی میخواهند بفهمند ما اخلاقی تر هستیم یا اونا چه طوری تعریف میکنند تعریف اخلاق طباطبایی را که نمی ایند مثلا بگویند اخلاق خودشان را تعریف میکنند که کانت گفته اخلاق یعنی این . جان لاک گفته اخلاق یعنی این. بقیه میگویند شرقی اخلاقی تر سات یا امریکاییه که من امریکایی از شما اخلاقی ترم. لذا اقای دکتر دادوری کتاب دارد فلسفه تطبیقی که ما کی میتواینم مقایسه داشته باشیم به تعبیری اگزیستانسیالیسم تطبیق مربوط به دو عالم است شما اگر در دو عالم نتوانید حرف بزنید تطبیق معنا ندارد. ما در اینجا مفهومی دموکراسی را گرفتیم دموکراسی مال عالم دیگر است نمیتواند ما را توضیح دهد. ما چاره نداشتیم به دلیل اینکه فرزند زمانه بودیم در ان تصرفی بکینم. از واژه مردمسالاری دینی . عالمی گفت مردمسالاری دینی مثل زنای دینی است جمله پارادوکسیکال است و دیدگاهی است که خود حضرت اقا که مفهوم را جعل کردند. مفاهیمی وجود دارد در واقع عینی نیستند مفاهیم تفصیلی-تبیینی است اینکه چه کسی نشسته و از چه پایگاه دانشی و چه پایگاه ارزشی ان را تعریف میکند. رئیس جمهور در ادبیات سیاسی میگوید به زودی به شما خبر خوش میدم. انتظار داریم یه هفته یک ماه باشد نه 8 سال بعد باشد. اسلام وقتی میگوید ازادی ان را با عبودیت گره میزند. میگید زمانی ازاد میشوید که تمام ان قوه ها را ازاد کنید . و فقط به خدا وصل بشوید. ازادی مطلق است به وجودی که به او وصل میشوید لایتنهی است. یک نظام ارزشی است که میگوید ازادی زمانی محقق میشود که کلا هیچ اتوریتی و خدا نباشد. انجا ازادی در تقابل با خدا است و انجا ازادی در بندگی خدا است. اینجاست که ما در درون عالم دینی ایستادیم و مفهوم دینی و محتوای غربی مطالبه میکینم جور در نمیاد. ماکیاولی کتابی دارد به نام شهریار در ان کتاب توصیه کرده است به حاکم فلورنس که انسان مفید انسانی است که روباه باشد و جوهر مکرش فعال باشد 300 سال بعد از ایشان توماس هابز لویاتان رو نوشت که انسان گرگ است و گفت انسانها گرگ یکدیگرند اقای داروین نوشتند تبار انسان که انسان شد از نسل بوزینه اخر قرن 19 فیلسوف المانی جمع بندی کرد انسانی که هم روباه هم گرگ هم بوزینه است را ابر حیوان نام گذاری کنیم. بیست سال بعد جوهر ابر حیوان چیست به مفهومی میرسد به نام هوس این اخرین کتاب نیچه است به نام دجال. اوایل دهه 70 ترجمه شد . یک پایان نامه دانشگاهی درمورد ابر حیوان نیچه نوشته نشده است. در مورد ابر انسان نیچه در چنین گفت زرتشت مقالات و کتابها نوشته نشده است. حالا وارد قرن بیست شده به فاصله 30 سال دو جنگ جهانی به راه انداخته است.80 میلیون کشته است. فاحان ج. ج.2 که دستشان به خون 50 میلیون انسان اغشته است منشوری نوشتند به نام حقوق بشر که انسان ها حق ازادی، کرامت .. دارند همه منشور را پک کردند و در چنگگی اویزون کردند به نام حق وتو . ایشان حق کرامت دارند نه تا زمانی ما بگوییم ادمها حق کرامت دارند نه تا زمانی که ما بگوییم ...انسانی که در منشور جهانی بحث میشود همون بوزینه، گرگ و ایناست کلا برای انسان تکلیفی نیاوردند همچنان که در طول تاریخ کتابی نمی توانید پیدا کنید تکلیف سگها یا گرگها چیست. انسان وقتی سگ و گربه و اینا میشود تکلیف ندارد. شما حق دارید که هوای ازاد را استفاده کنید و تکلیف دارید هوا را الوده نکیند و ادعا میکنند که اجماع عقول بشر فقط حق داری بعد نباید بگوید که پاسخگوست. انسان را اگر گرگ و بوزینه باشند پاسخگو نیست. مهمترین دلیلی که جامعه غربی خود را پاسخگو ندیده و خودش به جایی پاسخگو نیست...اگر نظام ارزش تغییر کرد مفاهیم تغییر میکند اگر نظام دانشی تغییر کرد مفاهیم تغییر میکند ما جایی فرض میگذاریم ما ازادی را در کانتکست مدرن بحث میکنیم. من معتقد هستم که ازادی مدرن ما را نمیتوان تعریف کند اما فرزند این زمان هستیم و به تفسیرهایی هم که از ازادی است بی تفاوت باشیم. دکتر حسین¬زاده: یک نکته دارم باید بپذیریم الگوهایی ساخته شده است که میتواند ما را توضیح دهد که شرایط فرهنگ و ارزشی ایران چگونه میتواند باشد. در سیاستگذاری فرهنگی از نوع ارزشی، تجربه دولتها و دولت ملتها دو نوع الگو تعریف شده است. و ایران هم میتواند با الگویی تعریف کند. مثل بازار ازاد . که من حاکمیت در عرضه فرهنگ دخالت نمیکنم و واگذار میکنم به نهادهای مردمی . الگوی دومی هم هست میخواهم بگویم حکومت دینی و ج.ا. ا. میتواند در الکوی دوم تعریف شود. اگر در الگوی اول هیچ نهادی سازمان فرهنگ نیست. ولی در فرانسه به اقتضای فرهنگی و هنری که غالب است وزرات فرهنگ و هنر چنین مضمونی دارد. انچه ایران را متفاوت میکند مغلوب شدن ان است. فرهنگی چنان برجسته دیده میشود که خرده فرهنگهای دیگر دیده نشود یا به رسمیت شناخته نشود. صحبت جامعه ایرانی هم باید مدرن ببینیم با تکثر قومیتی که وجود دارد. لزوما فقط قم و مشهد نداریم. سیستم ارضی ما از سیستان تا شما و خراسان تا کردستان و مرکز است. بعضا سیاستگذار یک الگو را می¬گیرد و به همگان داده می¬شود و می¬گویند خودتان را با ما تنظیم کنید. که اینجا به دردسر میافتیم. انچه در فضاهای فرهنگی دانشگاهها اتفاق میفتد ان کُردی که سالهای سال با رنگهای مختلف البسه¬ش در فضای دانشگاهی باید فقط رنگهای خاصی بپوشید. اینجاهاست که به نوعی در فضای جامعه غربی داریم میشماریم. در این زمینه ها دست را باز گذاشتند تکثر نگاه ارزشی را به رسمیت شناختند. این اتفاق در جامعه ایرانی اتفاق نمی افتد. بحث پوشاک برهنگی یا پوشیدگی لباسهای کردی و خانمها و اقایان بهتر از لباسهای رسمی مرکز و تهران است من ممکن است در سر کلاس به دانشجو با لباس کُردی اجازه ندم چه اقا و چه خانم یا تصمیم¬گیر دانشگاه چنین کاری بکند. در عین نقدهایی که به درستی میشود بر ازادی بر شمارد ما نمیتوانیم با ان نقدها در یک الگوی مشخصی قرار دهیم و همه را بگوییم با این سنجیده شوید و اگر نشود برخورد مشکل دار میکینم. بحث کشف حجاب به نظر میرسد مرکز حکومت اسلامی این راحت¬تر پذیرفته شود . در قم در یک شعبه بانک خانمی که من فقط روسری ندیدم مدیر شعبه اخراج شد چرا در یک بانک که چندین صندوق داره یه خانمی امد به ان خدمات داده شد. و مدیر مستحق اخراج است . اگر به جامعه چنین چیزی گفته شود که ما چنین چیزی میپسندیم این شکل قالب عدم پذیرش تکثر پذیرنده نیست. حجت الاسلام رهدار: اگر من دکترای ترافیک شهری داشته باشم که در خیابانی که باید دو طرفه باشد شورای شهر یک طرفه کرده است یک لحظه یادم امده که کلید در اتاقم را نیاوردم میتونم بگم چون شورای شهر خطا عمل کرده این خیابانی که الان یک طرفه است و تخصص من الان میگه بهتر دوطرفه باشه و دو طرفه دور بزنم. اقای دکتر اگر اومدیم گفتیم حکمرانی خوب حکمرانی بر قانون است باید به قانون احترام بگذاریم . قانون درست یا غلط باید احترام بگذاریم اگر باید قانون عوض شود باید قانون عوض شود. تا زمانی که قانون است باید در قانون بمانیم بالاخره حکمرانی خوب حکمرانی مبتنی بر قانون است یا نیست؟اگر هست پس پاسداری از قانون عیب نیست بلکه در راستای حکمرانی است اگر نیست پس نگوییم از شاخصه های خوب قانون است. الان در جمعی که هستیم نوع پوشش یکی است. بحثهایی مطرح کردیم و از زاویه ای که اقای دکتر دارند تعریف می کنند نیست. مسئله جایی دیگر است... دکترحسین زاده در حوزه در فضای قم و مشهد در ولایت فقیه میشود یک پنجم اگر در دانشگاه اتفاق بیافتد باید خداحافظی کند. حوزه صبورتر است ولی به اقتضای جامعه که میبینم با تکثر است در فضای قانون اساسی که بعد از چند سال میتوانید با اجماع تغییری انجام داد. میشود دوباره تغییر داد. به معنای اجماعی که در غرب هم جنس بازی را به رسمیت شناخته نه. وقتی در بحث قومیتها انعطاف پذیر نشان دهید. فوتبال وفاق ملی ایجاد میکند. الان مثلا فردی بازداشت شده که دروازه بان است و وفاق ملی نیست...به اقتضای اینکه مرکز دیده میشود در مرکز اتفاق نمیافتد که افراد لباسهای خودشان باشد. حجت الاسلام رهدار من کتابی معرفی کنم کتابی است با عنوان قوانین پوشش در دانشگاههای دنیا. چرا میگوییم حجاب اجباری چرا نمیگوییم حجاب قانونی، خیلی فرق میکند. در دانشگاههای دنیا قوانین پوشش دارد. ما اصل مطلبی که پوشش قانونی نداشته باشد از اون حرفا ست. قانون اجبار است اجبارهای معطوف به سامانه های بزرگ است. ما بچه ها را مجبور میکینم که ساعت 7 بیدار شوند که به مدرسه روند. اما اجباری که رشد منجر میشود. دانشجو مگه این قانون اموزش داده شده است؟ چرا آموزشی برای این قانون وجود ندارد؟ حجت الاسلام رهدار از شما میپرسم آیا در جایی به شما گفتیم چرا باید درس بخوانید؟ دانشجو قانون چرا برای بقیه نیست؟ حجت الاسلام رهدار با بذر پوچ نمی توان میوه ای گرفت. با بی قانونی نمی توان قانون درست کرد. این را تعمیم دهید هر کسی به قانونی که در کشور است و صلاح نمیداند ان را از مسیر و مجرای غیر قاونی پیگیری کند . اسلام و ایران را بگذارید کنار. چه میشود قانون بد از بی قانونی بهتر است. گفته میشود اسرائیل قانون اساسی ندارد نه اینکه قانون ندارد در 200 کشور دنیا کسی نگفته قانون ندارم. اتفاقی که در کشور ما است ما میخواهیم با بذری پوچ میوه بگیریم. دانشجو: چند درصد این قانون را قبول دارند شما دارید با قانون در سر ما میزنید. در کرسی ازادی اندیشی دانشجویی صحبت کرد و هیچ استادی بیانیه نداد که فلانی فلانی صحبت کردند و الان زندان است. حجت الاسلام رهدار دانشجویی در میزگردی بلند شد و گفت اقای رهدار امنیت من را تضمین میکنید؟ تا من حرف بزنم گفتم نه گفتم چون من مامور امنیت نیستم. مثلا حدس میزنم که دانشجوی تنبلی هستی دانشگاه میخواهد میزگردی تشکیل دهد و تصمیم گرفتی چند حرف هنجار شکن بزنی و دانشگاه شما را به جرم تنبلی اخراج کند و دوستان شما در برد مینویسند دارند نخبه گان ما را داند اخراج میکنند. معاون دانشجویی دانشگاه بلند شد و گفت ما این دانشجو را به جرم تنبلی اخراج کردیم. و حضور غیرقانونی است... راه اصلاح قانون بی قانونی نیست. مملکت ما خراب است چه کار میکنند میروند یه جای دیگر را خراب میکنند. اینکه چند درصد مردم حجاب نمیخواهند ایا امار گرفته شده؟ما مرکز اندیشکده ای داریم با عنوان زد که موارد مشهور علم را بررسی میکنیم مثلا پایان نامه شما باید براساس روش باشد رفتیم دانشگاههای مدرن را دیدیم پایان نامه های تاثیرگذارشان را دیدیم که همین اصالت روشی است که من آن روش را گیر دارم.