انجمن علمی دانشجویی ادیان و عرفان
دورۀ وحدت وجود و دقایق آن از دیدگاه محی الدین ابن عربی
حديث عيداني
نوع درخواست:

کارگاه و کلاس آموزشی (دوره علمی و آموزشی)

سطح برگزاری:

کشوری

مدرس :

علی شالچیان ناظر

تاریخ برگزاری:

چهارشنبه, 30 شهریور 1401

مکان برگزاری:

اسکای روم

مدت زمان برنامه(دقیقه):

480

تعداد افراد شرکت کننده:

7

گروه ادیان و عرفان دانشگاه الزهرا (س) با همکاری انجمن علمی دانشجویی ادیان و عرفان معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)، "دورۀ وحدت وجود و دقایق آن از دیدگاه محی‌الدین ابن عربی" را باهدف ارتقای سطح علمی اساتید و دانشجویان در زمینۀ مطالعات مربوط به عرفان ابن عربی با تدریس آقای دکتر علی شالچیان در روزهای چهارشنبه از ۹ شهریور الی ۳۰ شهریورماه ۱۴۰۱ در چهار جلسه از ساعت ۱۷ الی ۱۹ با حضور ۷ نفر از علاقه‌مندان در فضای گوگل میت و اسکای‌روم برگزار کرد. خیالی بودن جهان: یکی از ایراداتی که به محی‌الدین می‌گیرند این است که می‌گوید جهان خیالی است پس در واقع او مثل سوفسطائیان این جهان را عینی نمی‌داند و این عالم را وهم گونه می‌داند؛ اما در واقع به این‌گونه که آنها می‌گویند نیست و منظور محی‌الدین از خیالی بودن جهان این نیست. نکتۀ اولی که محی‌الدین از خیالی بودن جهان می‌خواهد به آن اشاره کند این است که جهان وجود مستقل و خارج از حضرت حق ندارد و اگر دقت کنیم خیال چیزی است وابسته به صاحب خیال است جهان خیال اندر خیال است و وجود مستقلی ندارد. «عالم توهم شده‌ای است که وجود حقیقی ندارد و این معنای خیال است؛ یعنی به خیال تو خطور کرد که عالم چیزی افزون بر حضرت حق است که قائل به نفس خویش است درحالی‌که در نفس‌الامر این‌گونه است؛ بلکه همه چیز در ساحت حق است». جهان به‌منزلهٔ سایۀ حضرت حق است و سایۀ وجود مستقل ندارد پس جهان درون ساحت حضرت حق است و وابسته به حضرت حق است. نکتۀ دوم و معنای دوم خیالی بودن جهان: وقتی ما انسان‌ها با چشم انسانی از منظر خودمان به جهان نگاه می‌کنیم در واقع جهان را از نگاه خودمان می‌بینم و هرکسی بر اساس ویژگی‌ها و استعدادهای خودش چیزهایی را از جهان دریافت می‌کند که دقیقاً مثل شخص دیگری نیست و محی‌الدین می‌گوید جهان مثل رؤیا و خواب است و در خواب چطور ما به‌صورت نمادین خواب می‌بینیم و باید خواب ما تعبیر شود، جهان هم همین‌طور است و پدیده‌هایی که ما در جهان می‌بینیم و همچنین اتفاق‌ها باید تعبیر شود. پس جهان برای درک درست باید تعبیر شود و این معنای دیگری برای خیالی بودن آن است. معنای سوم برای خیالی بودن امور جهان: خیال ثبات ندارد؛ یعنی لحظه‌به‌لحظه دچار تغییر است و جهان هم لحظه‌به‌لحظه دچار تغییروتحول است و هر لحظه در حال آفرینش است و ازاین‌جهت همچون خیال است. معنی دیگر: مردم خیال می‌کنند که اجزا و افراد جهان از هم تفکیک شده است بلکه بر خلاف تصور آنها همه باهم اتحاد دارند. پس جهان مثل پیکر یک انسان است که برهم اثر گذاشته و از هم تأثیر می‌گیرد. خیال مطلق از دیدگاه ابن عربی: می‌گوید که همان‌طور که من صاحب خیال هستم در حقیقت، حقیقت محمدیه صاحب خیال مطلق است و همۀ خیال‌های افراد جلوه‌هایی از آن خیال مطلق حضرت حق است. پس معنای دیگر خیالی بودن جهان این است که همه چیز از خیال مطلق حضرت حق متجلی شده است. اعتباری بودن امور جهان: در امور اعتباری دربارۀ چیزهایی که اعتباری هستند، صحبت می‌کنیم و در نگاه اعتباری هم یعنی نگاه ما به این امور اعتباری مدنظر است. وقتی ما به هر پدیده‌ای نگاه می‌کنیم، درک ما از هر چیز بر اساس نسبتی است ما با آن پدیده در آن لحظه داریم و ما محدود هستیم در نتیجه وقتی به هر چیز نگاه می‌کنیم گویا از پشت عینک محدود خودمان به آن پدیده نگاه می‌کنیم؛ بنابراین طبیعی است که افراد چون نسبت و استعدادهای مختلفی دارند، جهان و امور جهان را متفاوت می‌بینند. مثل سلیقۀ افراد در عطر و ادکلن که هر فرد نظرش و درک و استنباطش متفاوت است. پس نگاه ما به هر چیزی اعتباری است. همه چیز در جهان اعتباری است جز حضرت حق و هر چیز که وجود مستقل نداشته باشد می‌شود اعتباری. مثال: اگر آبی را بریزیم درون شیشۀ رنگی، مایع درونش هم که آب است رنگی به نظر می‌آید و این نشان‌دهندهٔ نگاه اعتباری انسان به جهان است. ما اجزای هستی را باتوجه‌به نگاه اعتباری خودمان تفکیک شده از هم می‌دانیم، با اینکه هستی در عین انفکاک باهم اتحاد دارد نکتۀ مهم: اعتباری بودن امور جهان یعنی اینکه امور و پدیده‌های جهان وجود مستقل ندارند و جدا از حضرت حق نیستند و ما آنها را اعتبار می‌کنیم به این معنا که وجود غیرمستقل دارد و تجلی حق است و درون ساحت حق است. وجود مستقل نداشتن و مطلق نبودن با هم پیوند دارند. از نظر محی‌الدین فقط حضرت حق مطلق است و هیچ قید و شرطی ندارد و عالم چه در ماده و چه در ملکوت محدود است. هرچه در جهان است ثابت و بدون تغییر نیست پس هرآنچه در جهان است در حال تغییر و حرکت و رشد است. مثال: زمین نسبت به خورشید در حال حرکت و خورشید نسبت به زمین ثابت است کمااینکه خورشید هم نسبت به سایر سیاره‌ها در حال حرکت است. محی‌الدین می‌گوید اگر عارفی موفق شود که فنا در مشاهده پیدا کند در این عالم خلق و در لحظاتی فنا در مشاهده از نگاه حضرت حق نسبت به پدیده‌ها داشته باشد، در آن لحظه نگاهش واقعیت را می‌بیند و نگاهش در آن لحظه اعتباری نیست. نکته: ۱.درست است که همه چیز در جهان اعتباری است؛ اما امور اعتباری هم مراتب مختلفی دارد؛ مثلاً ارواحی که ساحت ملکوت اعلی جایگاهشان است، نسبت به حضرت حق اعتباری‌اند اما نسبت به دیگر امور مرتبۀ برتری دارند. ۲.امور اعتباری به معنای توهم و ... نیست؛ بلکه از نظر محی‌الدین امور اعتباری اعم از موهوم بودن است. آیا کثرت اعتباری است یا وحدت؟ از نظر محی‌الدین کثرت ازاین‌جهت امری اعتباری است که پشت هر کثرت، وحدت است و آن وحدت اطلاقی است که همه کثرت‌ها را از خودش متجلی کرده است. پس کثرت امری اعتباری است؛ وحدت عددی هم اعتباری است اما وحدت اطلاقی یک حقیقت و امر اعتباری نیست و همون حقیقت محمدیه است که همه چیز از او و در او است و اصیل و مطلق است.