حوزه فرهنگی
آرمانشهر؛ نقش محوری امام در سیاستگذاری تمدنی
عطیه کاظم فرحزادی
نوع درخواست:

رویدادهای فرهنگی و اجتماعی (افتتاح سایت و یا سامانه)

سخنران:

محمد هادی همایون

تاریخ برگزاری:

دوشنبه, 16 اسفند 1400

مکان برگزاری:

اسکای روم

مدت زمان برنامه(دقیقه):

90

تعداد افراد شرکت کننده:

80

باسمه تعالی سومین دوره از سلسله نشست های آرمان شهر با موضوع "ملاحظات عملی تحقق آرمانشهر؛ سیاست گذاری فرهنگی"، به میزبانی معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه الزهرا(س) از 14 الی۱9 اسفندماه 1400 برگزار شد. سومین جلسه از این نشست ها با عنوان آرمان شهر: نقش محوری امام در سیاستگذاری تمدنی با حضور دکتر محمد هادی همایون رئیس و عضو هیئت علمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) و عضو هیئت امنای این دانشگاه دوشنبه 16 اسفند 1400 ساعت 16 الی 17:30 برگزار شد. دکتر همایون نگارنده کتب ارزشمندی چون "تاریخ تمدن و ملک مهدوی" و "چهل ستون تمدن" تخصص و تامل ویژه ای روی رویکردهای تمدنی دارند و حوزه تخصصی دکتر همایون مطالعات تمدنی و مطالعات فرهنگ و تمدن است. شرح آنچه در این جلسه مطرح شد به این شرح است: با یک مثال ساده در حوزه سیاستگذاری فرهنگی شروع میکنیم. ترجیحا این نوع نگاه را سیاستگذاری تمدنی مینامیم و توضیح میدهیم. حوزه نامگذاری اماکن جغرافیایی و در شهرداری نامگذاری خیابان ها، ساده ترین سیاستگذاری فرهنگی است و اغلب سیاست مهمی هم هست. مثالی در این خصوص خیابانی مجاور حرم سید الشهدا به نام سدره المنتهی، است. فارغ از درخت سدره که کنار مقبره مطهر سیدالشهدا واقع شده و میتواند یک نشان برای این نام گذاری باشد، اینکه سدره المنتهی در عوامل یکی از صور فلکی است و مقامی است که در شب معراج، پیامبر اکرم (ص) وقتی به این مقام رسیدند جبرئیل نتوانست ایشان را همراهی کند؛ این مقام مرز حد پرواز انسان و فرشته است. همانطور که انسان در سقوط هم میتواند از انعام هم پایین تر برود در بالا رفتن هم میتواند از ملائک بالاتر رود. همچنین در بهشت درختی به نام صدره المنتهی وجود دارد که حقیقتی است که به امام معصم برمیگردد .خیلی از حقایق، سایه ای روی زمین دارند و سیر متصلی وجود دارد. این مثال توضیح میدهد که این سیر با نامگذاری یک خیابان شروع شده و به یک حقیقتی در بهشت که معرف جایگاه و مقام امام معصوم است، میرسد. وقتی وارد سیاستگذاری میشویم، آرمانشهری که میخواهیم شکل بگیرد باید سیاستگذاری فرهنگی اش متصلا تا بالا ما را ببرد، خط سیر را متصل کند و حقایق بالا را روی زمین بازتاب دهد. در معماری اسلامی هم این سمبل ها دیده میشود، مثلا کف مسجد گل ناپخته است و در بالا پخته است و بازتاب مراحل سیر را در معماری میتوان به وضوح مشاهده کرد. سیاستگذاری فرهنگی باید طوری باشد که اتصال به حقایق بالا را حفظ کند و مارا به بهشت برساند. حال بهشت چیست؟ بهشت تجلی حقیقت امام است. بهشت الان هم وجود دارد و این از اعتقادات جدی شیعه است فقط باید پرده از چشم ما کنار رود و ببینم. این پرده کنار رفتن با همین سیاستگذاری فرهنگی و آشکار شدن حقیقت بهشت که همان امام است میسر میشود. امام آشکار شود یعنی چه؟ امام بین ما زندگی میکند پس غیبت یعنی چه؟ آیا سیاتگذاری تمدنی ما توان دارد عالمی را به ما معرفی کند یا تمدن ما سلبریتی درست میکند؟ تمدن ما نمیتواند یک عالم را نشان دهد چطور امام را نشان دهد؟ این ظهور را نمیتوان نشان داد و به تاخیر افتاده است. ما به دنبال روزی هستیم که آموزش و پروش ما، معماری ما، مسجد سازی و همه شهر. رفتار انسان ها و قوانین ما تجلی امام باشد، هرچه این تجلی بیشتر باشد به سمت بهشت بیشتر حرکت میکنیم. ما دنبال چنین جامعه ای هستیم. این جامعه چگونه اتفاق می افتد؟ ما یک سوال جدی در عقاید خود داریم که معمولا از آن ساده عبور میکنیم : اینکه چگونه قیامت اتفاق می افتد؟ در روایات داریم که 40 روز مانده به قیامت خداوند حجت را برمیدارد و اگر حجت در زمین نباشد همه چیز بهم میخورد. جالب است که میفرمایند قیامت بر کفار وارد میشود. پس بر مومنین هم وارد میشود پس چرا کفار باید بترسند نه مومنین؟ این رفع حجت به معنای شهادت آخرین امام نیست. در واقع با یک غیبت دیگر مواجه هستیم که امام از چشم مردم غایب میشوند و ظهور دیگر در بهشت است. پس یک غیبت و حضور دیگر هم پیش رو داریم که محور همه آن محوریت امام است. واعتقاد بر اینست که ابزار جدی اش سیاستگذاری فرهنگی و سیاستگذاری تمدنی است. بین ظهور و قیامت یک مرحله رجعت وجود دارد و آنجا هم یک غیبت و ظهور اتفاق می افتد، این یک سنت تکرار شونده در تاریخ ما است. بعد از ظهور ما وارد مرحله ای میشویم که مومنین محض و کفار رجعت میکنند و حقایق بار دیگر آشکار میشوند. جدی ترین موضوع رجعت، بازگشت عاشورا است یعنی همان حقیقتی که حضرت زینب در آن روز دیدند، ما باید انقدر جلو برویم تا ما هم حقیقت را ببینیم. اولین کسی که بعد از امام رجعت میکنند سید الشهدا هستند و بعد پیامبر اکرم و امیرالمومنین در همه رجعت ها حضور دارند. نزدیک ترین حقیقت به ظهور موضوع عاشوراست و به همین دلیل وقتی ظهور اتفاق می افتد پرده از چشم مردم فرو میافتد.. ما در دوران غیبت امام واحد هستیم. امام واحد و حقیقت است که در آن 40 روز پرده کنار میرود و مومنین رشد میکنند و همراه امام بالا میروند. این یک چرخه و سنت الهی است و در همه تاریخ انبیا دنبال آشکاری این حقیقت بودند. یعنی در ساختارهای اجتماعی و فردی ما این حقیقت آشکار شود. اینکه میگوییم امیرالمومنین با همه انبیا بودند یعنی این حقیقت در حکومت همه پیامبران بوده است. مردم بعد پیامبر این حقیقت را فقط در حد خلیفه میفهمند نه حقیقت عظیم امام که کل خلقت را اداره میکند. به همین دلیل بعد از بیعت برای عده ای امام در سطح خلیفه ، ظهور پیدا میکند. عاشورا بزرگترین تجلی امام در طول تاریخ و به همین دلیل یک محور و شاخص مهم تاریخی است. در سیاستگذاری فرهنگی هم این حقیقت باید وارد شود. از زمان امام رضا(ع) ما وارد دوران غیبت شدیم. یعنی راهی را باز کردند که ما وارد فرآیند تربیتی حقیقت امامت شویم و بعد چند سال زیارت جامعه از لسان مبارک امام هادی (ع) ظهور پیدا کرد که هنوز هم مفاهیم سنگینی برای ما دارد. چرخه غیبت - ظهور تا زمانی که به بهشت برسیم وجود دارد و راهش سیاستگذاری فرهنگی امام محور و تجلی دادن امام معصوم در همه ساختارها است. جمع بندی آنچه بیان شد اینست که: سیاست گذاری فرهنگی به عنوان وظیفه، سیاستگذاری با تاکید بر چرخه غیبت و ظهور که ناظر به امام شناسی و امام محوری است را به عنوان فرهنگی میدانیم که ظرفیت تمدن را برای فهم حقیقت عالم گسترش میدهد. بر این مبنا بهشت تجلی حقیقت امام است که در چارچوب موضوع تذکر و یادآوری قابل تفسیر است. این مسیر برای سیاست گذاری فرهنگی که یک سمتش تزکیه ، یک سمتش فهم سنت های الهی، یک سمت رسیدن به یک دانش نظری و شناختی برای فهم عمیق فلسفه خلقت است و یک سهم فهم حقیقت امام است، ترسیم شده است. سیاستگذاری فرهنگی مشروط و منوط به یک فهم حکمی از تاریخ و فلسفه تاریخ و حکمت است.