انجمن علمی دانشجویی ادیان و عرفان
وبینار شیعیان در هند: گذشته و حال
حديث عيداني
نوع درخواست:

رویداد های علمی و آموزشی (وبینار)

سطح برگزاری:

کشوری

سخنران:

دکتر محسن معصومی

دبیر علمی نشست:

دکتر لیلا هوشنگی

تاریخ برگزاری:

شنبه, 07 اسفند 1400

مکان برگزاری:

اسکای روم

مدت زمان برنامه(دقیقه):

120

تعداد افراد شرکت کننده:

27

گروه پژوهشی مطالعات هند دانشگاه الزهرا (س) با همکاری انجمن علمی دانشجویی ادیان و عرفان معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه الزهرا (س)، "وبینار شیعیان در هند: گذشته و حال" را با هدف ارتقای سطح علمی اساتید و دانشجویان در زمینه مطالعات مربوط به هند، با سخنرانی آقای دکتر محسن معصومی (عضو هیئت علمی گروه تاریخ و تمدن ملل اسلامی دانشکده الهیات دانشگاه تهران) در روز شنبه ۷ اسفند ماه ۱۴۰۰ از ساعت ۱۷ الی ۱۹ باحضور ۲۷ نفر از علاقمندان در فضای اسکای روم برگزار نمود. دبیر علمی این نشست خانم دکتر لیلا هوشنگی (عضو هیئت علمی گروه ادیان و عرفان دانشکده الهیات دانشگاه الزهرا (س)) بودند. در بخش نخست این نشست آقای دکتر معصومی به بحث شیعیان در هندِ تاریخی یا هند دوره ی میانه پرداختند و بعد از پایان این بخش، از طرف دانشجویان و دبیر نشست پرسش هایی مطرح شد و آقای دکتر معصومی پاسخ دادند. در بخش دوم، ایشان به بحث شیعیان در هند در دوره ی حضور انگلیسی‌ها و همینطور در هندِ امروزی پرداختند. و در پایان بخش دوم هم، از طرف دانشجویان سوالاتی پرسیده شد که آقای دکتر پاسخ دادند. مطالبی که توسط دکتر معصومی در نشست "شیعیان در هند؛ گذشته و حال" ارائه شد به شرح زیر است: مقدمه اول: نکته ی اولی که باید توجه داشت، هندی که در منابع تاریخی و جغرافیایی اسلامی به آن اشاره شده است همان چیزی است که در دوره ی جدید، انگلیسی‌ها آن را شبه قاره ی هند نامیدند. بنابراین هند تاریخی آن دوره‌ای از هند است که شرق شناسان غربی به آن هند دوره ی میانه می گویند که تقریباً همان شبه قاره ی امروز است. و هند امروزی، منظور جمهوری فدرال هند است که بعد از تجزیه در سال ۱۹۴۷ ایجاد شد. مقدمه دوم: نکته ی بعدی که باید در نظر گرفت درباره ی تشیع است. از همان سده‌های اول و دوم هجری گروه های مختلف شیعه از جمله شیعیان امامی، زیدی، اسماعیلی، خوجه، قرمطی، بامی، سادات باره و غیره، به هند وارد شدند و در آنجا فعالیت کردند. اما منظور ما از شیعه در هند، فقط شیعه ی امامیه است. منابع مطالعاتی درباره تشیع در هند: در دوره ی کلاسیک، تک نگاری که بخواهد تاریخ شیعیان را در هند بررسی کند نداریم. کتاب هایی که درمورد تاریخ عمومی هند نوشته شده، به موضوع شیعیان هم پرداخته است. اما بعد از ورود انگلیسی‌ها تک نگاری هایی اختصاصی درمورد شیعیان و همچنین شیعیان امامیه در هند نوشته شد. مثلاً کتابی داریم در جنوب هند به نام "قانون اسلام" که این کتاب درمورد آداب و رسوم مسلمانان در جنوب هند است و در دوره ی انگلیسی ها نوشته شده است. بعدتر مطالعات اختصاصی درمورد هند توسط دو گروه، یعنی غربیها و خودِ مسلمانان نوشته شد. تاریخ تشیع در هند دوره ی اول: تاریخ تشیع از آغاز تا تشکیل حکومت بابریان در آغاز سده ی دهم است، یعنی از حدود سال ۹۰ یا ۹۱ هجری تا ۹۳۲ هجری. این دوره فعالیت تشیع امامیه کمتر است و منابعی که درمورد تشیع حرف میزنند به نظر میرسد منظور آنها عمدتاً زیدیه و قرمطیان هستند، و شیعیان امامی چون فعالیت سیاسی چندانی نداشتند کمتر در تیررس مورخان هستند. بنابراین چه در دوره ی عربها و ترکان و چه در دوره ی سلاطین دهلی، وقتی صحبت از شیعیان میشود عمدتاً منظور شیعیان زیدی و قرمطی هستند. و حتی محمود غزنوی یکی از دلایل خود را برای لشکرکشی به هند، مقابله با گسترش نفوذ قرمطیان میدانست. در دوره ی فتوحات و بعداً سلاطین دهلی چند حادثه اتفاق افتاد که منجر به افزایش تعداد شیعیان به ویژه در منطقه هند و بعداً در در دهلی و پیرامون دهلی شد: ۱. در دو شهر منصوره و مولتان، مسلمانها در قرن سوم و چهارم حکومتهایی تشکیل دادند و به نام خلفای فاطمی مصر خطبه میخواندند. ۲. حملات مغولان که حدوداً از سال ۶۱۶ شروع شد و موجب ایجاد موج مهاجرت مسلمانان از جمله سادات و شیعیان به سرزمینهای دیگر شد. دوره ی دوم: نقطه ی عطف تاریخ تشیع امامی در هند آغاز قرن دهم هجری است. سه رویداد مهم اتفاق افتاد که این رویدادها در گسترش تشیع در هند بسیار تاثیرگذار بودند: ۱. در آغاز سده ی دهم هجری با برآمدن حکومت صفویه و رسمیت یافتن تشیع امامی در ایران، مناسبات گسترده‌ای بین صفویان و مسلمانان هند برقرار شد. ۲. از میانه ی قرن هشتم در جنوب هند در دکن، حکومتی از سلاطین مغول منشعب شد به نام بهمنیان که خودشان را ایرانی میدانستند، و این حکومت برای مقابله با رقیبان خود به شدت به حمایت از علما، دانشمندان و شعرای ایرانی پرداختند. حکومت بهمنیان در دهه‌های پایانی قرن نهم به پنج حکومت کوچک تجزیه شد و از بین پنج حکومتی که جای بهمنیان را گرفتند سه تای آنها در همه ی دوره ی خودشان یا بخشی از آن، تشیع امامی را به عنوان مذهب رسمی خود برگزیدند. ۳. سومین حادثه در آغاز سده ی دهم در سال ۹۳۲ هجری، تشکیل حکومت بابریان بود. بابریان سنی مذهب بودند اما چون برای رسیدن به قدرت از حمایت صفویه استفاده کرده بودند، خودشان را مدیون صفویه میدانستند و تقریباً در همه ی دوره ی صفویه از آنها به نام سادات نام میبردند. شاید بزرگترین حامی شیعیان، سومین پادشاه بابریان یعنی اکبرشاه بود که از سال ۹۶۳ تا ۱۰۱۴ حکومت کرد و مناسبات خوبی با پادشاهان صفوی داشت. برجسته‌ترین عالم شیعی امامی در این دوره قاضی نورالله شوشتری ست که در دربار اکبرشاه منصب قضاوت گرفت و مورد اعتماد او بود. قاضی نورالله شوشتری در حمایت از شیعیان امامی و ترویج تشیع امامی نقشی بی بدیل داشت. شیعیان در هند دوره ی جدید هویت فرهنگی شیعه: مسلمانان همیشه در طی چند سده‌ای که بر هند حاکم بودند و تقریباً از ابتدای قرن هفتم تا میانه‌های قرن سیزدهم بود، در همه ی این دوره‌ها مسلمانان در اقلیت بودند و شیعیان به عنوان یک اقلیت مسلمان در هند زندگی میکردند، یعنی شیعیان یک اقلیت مذهبی بودند در درون یک اقلیت دینی. و شیعیان هند هیچ وقت به دنبال ایجاد یک هویت مستقل شناخته شده شیعی نبودند و در مواجهه با حوادث تأثیر گذار بر زندگی مسلمانان، یک صدا از شیعیان نمیشنویم. اقدامات شیعیان در دوره ی انگلیسی‌ها: کتاب "صدر الافاضل" فهرست و شرح حالی از علمای شیعه در دوره ی انگلیسی‌ها است. با مطالعه این کتاب این تلقی به وجود می‌آید که علمای شیعه عمدتاً با انگلیسی‌ها همکاری میکردند. برخی از آنها لقب داشتند، برخی حقوق میگرفتند، و زبان انگلیسی و علوم جدید یاد گرفته بودند. بعضی از اقداماتی که شیعیان در دوره ی انگلیسی‌ها انجام دادند به نوعی واکنشی بود که در مقابل مسلمانان اهل سنت انجام میدادند. اما هیچگاه شیعیان فعالیت سیاسی جدی نداشتند و در تصمیم گیریهای مهم سیاسی تاثیرگذار نبودند، و همیشه ذیل گروههای دیگری که عمدتاً هم غیر مسلمان و هندو بودند قرار میگرفتند. موضع شیعیان درباره ی تجزیه هند: به نظر میرسد که اغلب علمای شیعه با تشکیل یک کشور مسلمان مخالف بودند. شاید در ذیل حکومت انگلیسی‌ها و یا حتی در ذیل حکومت هندوها، شیعیان احساس رضایت بیشتری داشتند. چون در هند منازعات شیعه و سنی بسیار است و شاید شیعیان می‌پنداشتند که اگر شیعیان جزو اقلیت یک کشور مسلمان بشوند، با آن سابقه ی منازعاتی بین شیعه و سنی، چندان جایگاهی نخواهند داشت. که البته تجربه ی شیعیان پاکستان نشان داد که آن تصور چندان هم بیراه نبوده است. بعد از تشکیل کشور پاکستان موج مهاجرت مسلمانان به راه افتاد و حدود ۹ تا ۱۰ میلیون مسلمان از نقاط مختلف هند به راه افتادند و به پاکستان مهاجرت کردند. که از این بین تعداد شیعیانی که مهاجرت کردند بسیار کم بود و اکثراً همچنان در هند ماندند. وضعیت شیعیان امامیه در هند امروزی: ۱. به شدت متفرق و متشتت هستند. مثلاً در شهر لکهنو هند که یکی از مراکز مهم شیعیان است، دوتا هیئت، دوتا مسجد، دو محله ی شیعی، دو عالم شیعی پیدا نمیکنید که در موضوعی با هم همدل باشند. و هرگز یک مرجع شیعی مجتهد جامع الاطراف متفق علیه پیدا نمیکنید که اکثر شیعیان بر او اتفاق داشته باشند. ۲. تشیع شیعیان امامی هند به لحاظ توجه به علوم و معارف اهل بیت، یک تشیع دسته دوم و سطحی ست. تعداد عالمانی که کارهای علمی عمیق انجام داده باشند، در فقه، اصول، حدیث، کلام و غیره بسیار کم است. و حوزه‌ها و مراکز علمی شیعی به لحاظ توان فکری و توان علمی از مراکز مشابه در دیگر کشورها خیلی عقبتر هستند. ۳. سطحی نگری، غلبه ی اخباریگری، پرداختن بیشتر به مناسک شیعی به جای پرداختن به اندیشه‌ها، فقدان مواد و متون درسی مناسب و به روز، همه ی اینها باعث شده که علمای شیعه و مدارس شیعی پاسخگوی مسائل شیعیان و تطبیق آن با مسائل روز نباشند. آیین‌های عزاداری شیعه: آیین‌های عزاداری شیعه در هند فراجناحی ست. این آیین متعلق به شیعیان است اما می‌بینیم در برخی شهرها و روستاها که عزاداریهای باشکوه برگزار میشود، یک شیعه هم پیدا نمیکنید. یا در شهرهایی مثل لکهنو، حیدرآباد، کشمیر، در عزاداریها همه شرکت میکنند. همه یعنی شیعه، سنی، مسیحی، هندو و غیره همگی مشارکت جدی دارند. مثلاً می‌بینیم یک هندو تکیه میزند، نذری پخش میکند، و این خیلی جالب توجه است. بنابراین این عزاداریها و نقش آن در کسب هویت فرهنگی شیعیان مهم است. موضوعات پیشنهادی دکتر معصومی برای دانشجویانی که علاقه‌مند به تاریخ و مناسبات ادیان هستند: بررسی عکس‌العمل شیعیانِ هند در قبال برخی حوادث مهم در دوره ی انگلیسی‌ها و دوره ی جدید. به طور مثال: ۱. موضع شیعیان در برابر علوم جدید ۲. موضع شیعیان در برابر نوگرایی ۳. موضع شیعیان در برابر تجزیه هند.